سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و از سخنان آن حضرت است ، چون کسى از او پرسید : « رفتن ما به شام به قضا و قدر خدا بود ؟ » پس از گفتار دراز ، و این گزیده آن است : ] واى بر تو شاید قضاء لازم و قدر حتم را گمان کرده‏اى ، اگر چنین باشد پاداش و کیفر باطل بود ، و نوید و تهدید عاطل . خداى سبحان بندگان خود را امر فرمود و در آنچه بدان مأمورند داراى اختیارند ، و نهى نمود تا بترسند و دست باز دارند . آنچه تکلیف کرد آسان است نه دشوار و پاداش او بر کردار اندک ، بسیار . نافرمانیش نکنند از آنکه بر او چیرند ، و فرمانش نبرند از آن رو که ناگزیرند . پیامبران را به بازیچه نفرستاد ، و کتاب را براى بندگان بیهوده نازل نفرمود و آسمان‏ها و زمین و آنچه میان این دو است به باطل خلق ننمود . « این گمان کسانى است که کافر شدند . واى بر آنان که کافر شدند از آتش . » [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :220
بازدید دیروز :26
کل بازدید :173397
تعداد کل یاداشته ها : 336
103/9/9
3:15 ع

مثل شبنم که نمی مونه رو گل و پونه

 

 

گرمای وفا می بره از دل همه کینه ها

 

دلا میشه روشن آی قهر نکن تو با من

 

- باهات قهرم باز نکن دهن با من حرف نزن

 

حسود نیاسود این چه کاری بود چه دیر و چه زود

 

نمی کنم آشتی جای آشتی نذاشتی

 

- ریزه ریزه کم کم دست تو دستم

 

فصل شکفتن دلای ما روشن

 

الا کلنگ رنگ و وارنگ گل و گلدونه

 

نعنا و پونه آشتی کنونه

 

دلا میشه روشن آی قهر نکن تو با من

 

معلم درس وفا معلم نازنین ما

 

با عشق وشور و غم خواری از جون و از دل کنار ما

 

چراغ راه معلم ما یار و همراه معلم ما

 

الا کلنگ رنگ وارنگ گل و گلدونه

 

نعنا و پونه آشتی کنونه گنجیشکه میخونه

 

جیک جیک چشات مهربونه

 

جیک جیک به یادم میمونه

 

جیک جیک این دوره زمونه


  
  

هر کی حاضر لایک کنه؟1


  
  

 

*من به مدرسه می‌رفتم تا درس بخوانم*

*تو به مدرسه می‌رفتی چون به تو گفته بودند باید دکتر شوی*

*او هم به مدرسه می‌رفت اما نمی‌دانست چرا*


*من پول توجیبی‌ام را هفتگی از پدرم می‌گرفتم*

*تو پول توجیبی نمی‌گرفتی، همیشه پول در خانه‌ی شما دم دست بود*

*او هر روز بعد از مدرسه کنار خیابان آدامس می‌فروخت*


*معلم گفته بود انشا بنویسید*

*موضوع این بود علم بهتر است یا ثروت*


*من نوشته بودم علم بهتر است*

*مادرم می‌گفت با علم می‌توان به ثروت رسید*

*تو نوشته بودی علم بهتر است*

*شاید پدرت گفته بود تو از ثروت بی‌نیازی*

*او اما انشا ننوشته بود برگه‌ی او سفید بود*

*خودکارش روز قبل تمام شده بود*


*معلم آن روز او را تنبیه کرد*

*بقیه بچه‌ها به او خندیدند*

*آن روز او برای تمام نداشته‌هایش گریه کرد*

*هیچ‌کس نفهمید که او چقدر احساس حقارت کرد*

*خوب معلم نمی‌دانست او پول خرید یک خودکار را نداشته*

*شاید معلم هم نمی‌دانست ثروت وعلم گاهی به هم گره می‌خورند*

*گاهی نمی‌شود بی ثروت از علم چیزی نوشت*


*من در خانه‌ای بزرگ می‌شدم که بهار توی حیاطش بوی پیچ امین‌الدوله می‌آمد*

*تو در خانه‌ای بزرگ می‌شدی که شب‌ها در آن بوی دسته گل‌هایی می‌پیچید که پدرت برای مادرت می‌خرید*

*او اما در خانه‌ای بزرگ می‌شد که در و دیوارش بوی سیگار و تریاکی را می‌داد

که پدرش می‌کشید*


*سال‌های آخر دبیرستان بود*

*باید آماده می‌شدیم برای ساختن آینده*


*من باید بیشتر درس می‌خواندم دنبال کلاس‌های تقویتی بودم*

*تو تحصیل در دانشگاه‌های خارج از کشور برایت آینده‌ی بهتری را رقم می‌زد*

*او اما نه انگیزه داشت نه پول، درس را رها کرد و دنبال کار می‌گشت*


*روزنا مه چاپ شده بود*

*هر کس دنبال چیزی در روزنامه می گشت*


*من رفتم روزنامه بخرم که اسمم را در صفحه ی قبولی‌های کنکور جستجو کنم*

*تو رفتی روزنامه بخری تا دنبال آگهی اعزام دانشجو به خارج از کشور بگردی*

*او اما نامش در روزنامه بود روز قبل در یک نزاع خیابانی کسی را کشته بود*


*من آن روز خوشحال تر از آن بودم که بخواهم به این فکر کنم که کسی کسی را کشته

است*

*تو آن روز هم مثل همیشه بعد از دیدن عکس‌های روزنامه آن را به کناری

انداختی*

*او اما آنجا بود در بین صفحات روزنامه*

*برای اولین بار بود در زندگی‌اش که این همه به او توجه شده بود** !!!!*


*چند سال گذشت*

*وقت گرفتن نتایج بود*


*من منتظر گرفتن مدارک دانشگاهی‌ام بودم*

*تو می‌خواستی با مدرک پزشکی‌ات برگردی همان آرزوی دیرینه‌ی پدرت*

*او اما هر روز منتظر شنیدن صدور حکم اعدامش بود*


*وقت قضاوت بود*

*جامعه‌ی ما همیشه قضاوت می کند*


*من خوشحال بودم که که مرا تحسین می کنند*

*تو به خود می بالیدی که جامعه ات به تو افتخار می کند*

*او شرمسار بود که سرزنش و نفرینش می کنند*


*زندگی ادامه دارد*

*هیچ وقت پایان نمی گیرد*


*من موفقم من میگویم نتیجه ی تلاش خودم است**!!!*

*تو خیلی موفقی تو میگویی نتیجه ی پشت کار خودت است**!!!*

*او اما زیر مشتی خاک است مردم گفتند مقصر خودش است** !!!!*


*من , تو , او*

*هیچگاه در کنار هم نبودیم*

*هیچگاه یکدیگر را نشناختیم*


*اما من و تو اگر به جای او بودیم*

*آخر داستان چگونه بود ؟؟؟*


*هر روز از کنار مردمانی می گذریم که یا من اند یا تو و یا او*

*و به‌راستی نه موفقیت‌های من به‌تمامی از آن من است و نه تقصیرهای او* *همگی از آن او*

 


  
  

بی‌ بی‌ سی چندی پیش در یک گزارش از آلیس در سرزمین عجایب رمزگشایی کرده و نوشته در این رمان مصرف مواد مخدر را ترویج شده و آلیس در موقعیت های مختلف از مواد استفاده کرده و ... استدلال هم این بوده که در زمان نگارش رمان، تریاک، ممنوع نبوده است.

حالا ما چهره واقعی شخصیتهای کارتونی به ظاهر دلربا و دوست‌ داشتنی اما در باطن کثیف و بد طینت و زشت سیرت را برای کاربران محترم ایران ناز افشا میکنیم. بر این اساس تمامی این شخصیت ها تا اطلاع ثانوی ممنوع التصویر هستند بجز نمایش در شبکه ورزش و رادیو پیام!




هاچ زنبور عسل_______کلاهبردار_________نامبرده با مظلوم?نمایی و به بهانه پیداکردن مادرش، سال?ها ملت را تیغ می?زده است. او و مادرش هم اکنون تحت تعقیب هستند.



لوک خوش شانس___________قاچاق اسلحه__



شنل قرمزی__________اغواگر خیابانی________وی علاوه بر فریب پسران پولدار صاحب پورشه در نقاظ شمال شهر، با جین شارپ هم رابطه داشته است.



پت و مت____________جاسوس هسته‌ای و عامل هرمی___________ضمن ایجاد شبکه های جاسوسی فوق پیشرفته در کشورهای در حال توسعه، با راهاندازی شرکتهای هرمی پول هنگفتی به جیب زدهاند و در حال حاضر مفقود هستند.




الفی اتکینز______________اعتیاد به شیشه و خودکشی__________نامبرده به علت اعتیاد شدید پدر و نبودن سایه مهربان مادر بر سرش، به منجلاب مواد فرو رفت و بعد از سه بار خودسوزی، بالاخره دستگیر شد.



پت پستچی_________دختر بدبخت?کن________نامبرده در حال حاضر از از کلیه پست?های دولتی منفصل شده و به علت شکایت 32 زن و 11 پیرزن به خاطر سوء استفاده، در زندان آب خنک می?خورد.



دکتر ارنست_____جاعل__________وی که دیپلم ردی است با جعل مدرک دکترا، سالها به طبابت پرداخت و بیماران زیادی را به کام مرگ فرستاد و پس از فرار به جزیره، هرگز به دام نیافتاد.



نیک و نیکو_______تیم زورگیر_______این دو شرور بد سابقه با ظاهری فریبنده، اقدام به زورگیری از دختران جوان می?کردند و اکنون تحت تعقیب اینترپل هستند.



سند باد__________جاسوس ام آی سیکس___________بیش از 11 سال با تغییر چهره و سفر به مناطق مختلف در خدمت دستگاه?های جاسوسی بود و هنوز هم هست. البته شیلا همدست و مخبر اطلاعات او در یک حادثه رانندگی جان باخت.



چوبین_________انرژی درمانی___________وی با برگزاری دوره?های انرژی درمانی، بیش از 40 زن و مرد را مورد سوء استفاده قرار داد و دست آخر غیب شد.



جودی آبوت_______وبلاگ نویس________با انتشار مطالب خلاف واقعیت و ایجاد سیاه?نمایی، کار دست خودش داد.



شیپور چی_______مواد فروش________عضو ارشد باند مخوف سیا سگدست و دارای سابقه 6بار بازداشت به جرم تولید و توزیع مواد مخدر تریاک. او اکنون متواری است.



ایی?کیو سان_________کف بین______انجام اعمال خارق العاده و اغفال جوانان بویژه افراد کچل. شیوه او کف بینی از طریق مشاهده آینده در کف کله کچلان بوده است.



پرین__________تشویش اذهان عمومی___________او از معروف ترین چهره?های جنبش فمینیست است که با سفر به نقاط مختلف، به تشویش اذهان عمومی پرداخته و با فال قهوه، خانواده?های زیادی را متلاشی کرده است. نامبرده اکنون به جزیره ناشناخته تبعید شده است.



شازده کوچولو__________رمال_________او علاوه بر اغفال دختران جوان با جریان انحرافی نیز روابط پنهانی داشته است که به دلیل مسافرت به مریخ پرونده او مفتوح است.



دختری به نام نل_____طراح سایت?های مستهجن________از فعالان سایبری و طراح سایت?های مستهجن در قالب همسریابی اینترنتی.



مارکوپولو______مفسد فی الارض________با ول گردی و ایجاد فساد بویژه از طریق عشوه?گری، خانواده?های زیادی را به خاک سیاه نشاند.



دختر کبریت فروش________جرم سیاسی_________جزئیات پرونده او به دلیل کامل نشدن مراحل بازپرسی غیر قابل انتشار است.



ملوان زبل_______قاچاقچی سوخت_____با استفاده از کارت سوخت تاکسی?ها، بنزین ایرانی را به امارات ترانزیت می?کرده است.



گوش مروارید____پول شویی________با تاسیس یک شرکت صوری و دلالی دلار و ارز، اقدام به پولشویی می?کرده که به خاطر نبود مدارک محکمه پسند، هنوز صاف صاف می?گردد و به ریش ما می?خندد.



لوله پاک کن________نصاب ماهواره______در هیبت پاک?کردن لوله?های بخاری، زیر قیمت دیش نصب می?کرده و یا ماهواره?های خراب شده در عملیات?ضربتی را تعمیر می?کرده است. ایران ناز، نامبرده در یکی از شیف شب?های کاری?اش، سقوط کرد و سقط شد.



بلفی و لی?لی بیت______باند قاچاق انسان_______بیشتر برای کشورهای عربی حاشیه خلیح فارس دختران زیر 20 سال را قاچاق می?کرده?اند.



خاله ریزه________صاحب خانه فساد__



پدر پسر شجاع_______عرفان حلقه_____با سوء استفاده از اعتماد همسایه?ها و اهالی محل، مدعی ارتباط با جن و پری بوده و ارتباط کیهانی و طب سوزنی بوده و با تشییل کلوپ اعضای حلقه، مبالغ هنگفتی سوء استفاده کرده و متواری است.



گربه نره_______اختلاس_______با خرید و فروش صوری سکه، علاوه بر ایجاد التهاب اقتصادی، نظام بانکی را نیز دچار مشکل کرده و بزرگترین اختلاس سکه?ای دنیا را رقم زده است. او به قطب جنوب فرار کرده است.



بارپاپاپا________جنگ نرم_____بدون شرح



شرک______اغفال دختران_____با جراحی پلاستیک و بوتاکس فراوان، و دارابودن چهره?ای فوق جذاب، به اغفال بیش از 734 دختر از 43 کشور جهان پرداخته است.



آقای تناردیه________فساد مالی______عدم پرداخت مالیات، احتکار، کم فروشی و غش در معامله بویژه ارائه غذای فاسد به مشتریان و خدمات بد به مسافران



پلنگ صورتی_________برانداز________طراحی و مشارکت در براندازی های رنگین



سیندرلا______فساد اخلاقی________رقص و آواز در ملاء عام و عامل تصادفات خیابانی. سه بار توسط گشت های ارشاد دستگیر و با تعهد آزاد شده اما در حال حاضر در دارالتادیب زنان، به آموزش موسیقی برای بانوان خلافکار مشغول است.



تن تن_______روزنامه نگار_



گوریل انگوری__________ارتباط با شبکه?های ماهواره?ای______ضمن تبلیغ داروهای غیر مجاز با شبکه?های ماهواره?ای نیز ارتباط مشکوک داشته است.



لوسی?میل______هکر______همکاری با آسانژ در پرونده او ثبت شده است.



آن شرلی_________کف زن(کیف قاب)_____با حضور در اماکن عمومی شلوغ و طرح دوستی کیف و جیب خانم?ها را می?زند. هنوز دستگیر نشده و روزانه بیش از 400هزار تومان درآمد دارد و پاتوقش متروی تهران - کرج عنوان شده


  
  

نقاشی روی لب

نقاشی روی لب

نقاشی روی لب

نقاشی روی لب

نقاشی روی لب

نقاشی روی لب

نقاشی روی لب

نقاشی روی لب

نقاشی روی لب

نقاشی روی لب

نقاشی روی لب

نقاشی روی لب

نقاشی روی لب

نقاشی روی لب

نقاشی روی لب

نقاشی روی لب

نقاشی روی لب

نقاشی روی لب

نقاشی روی لب

نقاشی روی لب

نقاشی روی لب

نقاشی روی لب

نقاشی روی لب


  
  
حلول ماه ربیع الاول بر تمامی مسلمین مبارک باد
ماه ربیع الاول سومین ماه از ماههای قمری و از ماه های فرخنده برای شیعیان است. حادثه مهم و تاریخی لیله المبیت، هجرت حضرت محمد صلی الله علیه و آله از مکه به مدینه، ولادت خجسته آن حضرت و امام جعفر صادق علیه السلام، ازدواج خجسته شان با حضرت خدیجه علیها السلام، آغاز امامت امام مهدی (عج)، عیدالزهرا و هلاکت یزید بن معاویه از جمله حوادث فرخنده این ماه است.
در این ماه خجسته، نسیم سحری جان مایه عشق را به گستره خاکیان می فرستد. شاخه های مهربان درختان، گونه به رنگ فلق می سایند. آبشاری از نور، خنده های شادمان خورشید را به زمینیان می بخشد و جوشش از شکوه آسمان را در بر می گیرد. جوانه های تبسم لب ها را شاداب از طراوت تغزلی دیگر کرده و همگی قدوم نوزادی را که سبب آفرینش است تبریک می گویند که یا محمّد! به جمع خاکیان دوستدارت خوش آمدی!
شامگه میلادت جاری شور و سرور، در کوچه های خلوت مکه، حکایتی تازه داشت و باد در گوش بلندترین نخل ها از پیش، خبر می برد و مژدگانی می گرفت. کنگره های کاخ ستم لرزیدند. دریاچه های کفر خشک شدند. آتشکده های الحاد به سردی گراییدند و آغوش اسلام به مولود خجسته خود مباهات کرد. محمّد آمد! ثمره خلقت آمد! پیامبر مهر به سرای دنیا خوش آمد!
ای بهار آفرینش! ای سبب خلقت! ای دستاویز هستی! مقدمت گلباران! ای آفتاب فروزان ادیان الهی! ای آخرین فرستاده حق به سوی بشر! کعبه از آمدنت در شادی است و آسمان مکه همراز شب های تنهایی خود را یافته است. شیشه کفر شکسته و خبر آمدنت در گوش ادیان و اعصار طنین انداخته است. قدومت مبارک ای پیام آور صلح و دوستی! ای تو که از حق آمدی و به حق برانگیخته شدی. آفتاب جهان فروز و عالم تاب توحید هستی که برف ظلم را آب کرده و نوید بهار می دهی! نامت بلند و دینت پاینده باد!

  
  
<   <<   41   42   43   44   45   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ آنقدر رشیدی که تنت افتاده اطراف تنت پیرهنت افتاده یک ظرف عسل داشت لبت فکر کنم با سنگ زبس که زدنت افتاده از بس به سر و صورت تو سنگ زدند خدشه به عقیق یمنت افتاده سر در بدنت بود که پامال شدی پس دست تو نیست گردنت افتاده برگرد حسین زود حسین برگردانش در خیمه عروس حسنت افتاده