سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسا شیفته دلداده بدان که نام نیکش بر زبانها افتاده [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :54
بازدید دیروز :6
کل بازدید :172358
تعداد کل یاداشته ها : 336
103/9/2
6:18 ع

از دعــــــــــــــــــــــــــــا کردن

خستـــــــــــــه

نشــــــــــــــــو

که از اجـــــــــــــــــــــــــــــابت کردن

خستـــــــــــــه

نخواهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم شد.


91/11/29::: 2:32 ع
نظر()
  
  

.
.
.
.
رخت ِ زیبای آسمانی را
خواهرم با غرور بر سر کن
نه خجالت بکش نه غمگین باش
چادرت ارزش است، باور کن

بوی ِ زهرا و مریم و هاجر
از پر ِ چادرت سرازیر است
بشکند آن قلم که بنویسد:
"دِمُدِه گشت و دست و پا گیر" است

توی بال ِ فرشته‌ها انگار
حفظ وقت ِ عبور می‌آیی
کوری ِ چشم‌های بی‌عفت
مثل یک کوه نور می‌آیی

حفظ و پوشیده در صدف انگار
ارزش و شأن خویش می‌دانی
با وقاری و مثل یک خورشید
پشت ِ یک ابر ِ تیره می‌مانی

خسته‌ای از تمام مردم شهر
از چه رو این‌قدر تو غم داری؟
نکند فکر این کنی شاید
چیزی از دیگران تو کم داری!

قدمت روی شهپر جبریل
هر زمانی که راه می‌آیی
در شب ِ چادرت تو می‌تابی
مثل یک قرص ِ ماه می‌آیی

سمت ِ جریان ِ آب‌ها رفتن
هنر ِ هر شناگری باشد
تو ولی باز استقامت کن
پیش ِ رو جای بهتری باشد

پر بکش سمت اوج می‌دانم
که خدا با تو است در همه‌جا
پر بزن چادرت تو را بال است
و بدان می‌برد تو را بالا

در زمانی که شأن و ارزش جز
به دماغ و لباس و ماشین نیست
توی چادر بمان و ثابت کن
ارزش واقعی زن این نیست


  
  

تقصیر من چیست که بعد از تو


  
  

باسلام.

میدانم آنقدر سرتان شلوغ است که وقت خواندن نامه های پر درد من یا دختران هم درد مرا ندارید. برای همین حرف آخرم را اول میزنم: آقایان رئیس، تقاضا دارم دیگر در فکر ساختن فیلم و سریال جهت پاسداشت مقام چادر نباشید. ارزش چادر را به اندازه کافی در “تا ثریا” و “راستش را بگو” نمایش دادید.

سینما به اندازه کافی چادر را تخریب میکند. اگر نمیتوانید جلوی این تخریب را بگیرید، لااقل یاری شان نکنید و هیزم در آتششان نریزید.

چادر یعنی دینداری. چادر یعنی حیا. چادر یعنی سادگی. چادر یعنی پوشش. چادر یعنی “چادر”.

چادر نه مثل “چادر بر سر ثریا” عامل بدبختی و عقب ماندگی زن است و نه مثل “چادر بر سر راستگوها” مجوزی برای آرایش و بگو بخند با نامحرم! آخر خودتان قضاوت کنید، آیا این چادر است که بازیگران راستش را بگو بر سر نهاده اند یا به قول بعضیها شنل زورو!!

نماد یک خانم چادری، خانمی است متدین، دیندار و با حیا نه ثریای نزول خور و نه چادریهای آرایش کرده راستگو با آن روابط بیجای گسترده شان!!

راستش را بگو چه چیز را میخواست نشان دهد؟ میخواست بگوید، دختران چادری هم میتوانند اُمّل نباشند! میتوانند درعین چادری بودن آرایش کنند و با پسران روابط صمیمی داشته باشند؟؟!

اُمّل بودن این است که قدر گوهری مثل چادر را ندانی… ندانی که چادر عامل سرفرازی توست… ندانی که اگر چادر بر سرگذاشتی باید محکمتر از قبل با نامحرم برخورد کنی… ندانی که چادر را برای چه برسر گذاشته ای…

آری، چادر تاج بندگی ما و نمادی از دینداری ماست. اینها شعار نیست… اینها حقیقت چادر در ذهن چادریهای واقعی است.

درمورد سریال “کلاه پهلوی” که در این چند قسمت اول سوهان روح من و هم دردان من شده نیز درددل بسیار است. شاید برای آن باید، طوماری بنویسیم! این همه بدلباسی، آرایش، روابط و… را در یک سریال جمع کرده اید که چه چیز را نشان مردم دهید؟! مجوز این همه بدحجابی و بی اخلاقی، نشان دادن کشف حجاب در زمان رضاشاه است؟!!


  
  
تو مےتوانے روسرے نصفہ نیمہ ات را هے بردارے و دوباره بزارے
مےتوانے گاهے بادبزنش کنے
مےتوانے مانتوے سفید کوتاه نازک چسبان بپوشے تا گرمت نشود
فرض کن اینہا بلد نیستند مثل تو باشند
فرض کن اینہا عادت کرده اند بہ این پارچہ ے سیاه در این گرما
فرض کن گرمشان نمےشود
فرض کن تو روشنفکرے و اینہا امل
آخر تو چہ مےدانے چادر ترنم عطر یاس در فضاے غبار آلود دنیاست
آخر تو چہ مےدانے حجاب خنکا و زیبایے بہ وجود هر دختر مےنشاند
تو مےتوانے خوش باشے بہ عرق نکردن در دنیا
خنکاے بہشت گوارایتان دختران چادرے!

 



  
  

- نامت ؟
- آدم!

-
فرزند چه کسی؟
- مرا نه پدری ست و نه مادری. بنویس اول یتیم عالم خلقت!

-
محل تولد؟
- بهشت پاک

-
اینک محل سکونت؟
- زمین خاک!


-
آن چیست بر گرده نهاده ای؟
- امانت است!


-
قدت؟
- روزی چنان بلند که همسایه خدا… ! اینک به قدر سایه بختم به روی خاک!


-
اعضای خانواده؟
- حوای خوب و پاک، قابیل دهشتناک، هابیل زیر خاک

-
روز تولدت؟
- در جمعه ای! به گمانم که روز عشق!

-
رنگت
- اینک فقط سیاه ز شرم چنان گناه!

-
وزنت؟
- نه آنچنان سبک که پرم در هوای دوست…! سنگین نه آنچنان که نشینم به این زمین!

-چشمت ؟

 

رنگی به رنگ بارش باران که ببارد از آسمان!
-
جنست؟
- نیمی مراست ز خاک و نیمی دگر خدا!

-
شغلت؟
- در کار کشت امید به روی خاک.

-
شاکی تو؟
- خدا!!!

-
نام وکیل؟
- آن هم فقط خدا!

-
جرمت؟
- یک سیب از درخت وسوسه!

-
تنها همین؟
- همین و بس!!!


-
حکمت؟
- تبعید در زمین!

-
نام شریک جرم؟
- حوای آشنا...
-ترسیده ای؟
- کمی...

-
ز چه؟
- از آن که شوم من اسیر خاک!


-
آیا کسی به ملاقاتت آمده؟
- بلی!

-
چه کس؟
- گاهی فقط خدا!

-
داری گلایه ای؟؟؟
- دیگر گله که نه! ولی...

-
ولی که چه؟
- حکمی چنین آن هم به یک گناه؟!!!

-
دلتنگ گشته ای؟
- زیاد!

-
برای که؟
- تنها فقط خدا!

-
آورده ای سند؟
- بلی!

-
چه؟
- تنها دو قطره اشک!

-
داری تو ضامنی؟
- بلی!

-
چه کس؟
- چه کس به جز خدا!

-
و آخرین دفاع؟
- می خوانمش چنان که اجابت کند دعا!

 


  
  
   1   2   3   4   5   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ آنقدر رشیدی که تنت افتاده اطراف تنت پیرهنت افتاده یک ظرف عسل داشت لبت فکر کنم با سنگ زبس که زدنت افتاده از بس به سر و صورت تو سنگ زدند خدشه به عقیق یمنت افتاده سر در بدنت بود که پامال شدی پس دست تو نیست گردنت افتاده برگرد حسین زود حسین برگردانش در خیمه عروس حسنت افتاده