سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گشاده رویی، عامل دوستی است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :66
بازدید دیروز :10
کل بازدید :172574
تعداد کل یاداشته ها : 336
103/9/5
9:10 ص

هرجابری باهاتم ، عسل رو لباتم ، اشک توی چشاتم،غنچه رولپاتم،

ستاره شباتم،دیوونه اداتم ،زمزمهصداتم،اخمتوابروهاتم

مریضبشی دعواتم،زندونی چشاتم،عاشق سربه راتم،

صدای سرفه هاتم،خریدار نگاتم،عکاس لحظه هاتم،

خون توی رگاتم،اسیر خنده هاتم ،اکسیژن هواتم،توپیری هم عصاتم


  
  

به دنبال ظواهر نرو؛ شاید فریب بخوری
به دنبال ثروت نرو؛ این هم ماندنی نیست
به دنبال کسی باش که به لبانت لبخند بنشاند
چون فقط یک لبخند می تواند
شب سیاه را نورانی کند
کسی را پیدا کن که دلت را بخنداند


  
  

دوستـــــــــــــــــــان
بیایید متحدشیم
اقا جدی بیاین واس عید امسال جوراب پاره رو مد کنیم
خدایی این درد چقـــــــــــــــدر از دوستانه
رد نشو الکی دیگه
خنده دار نبود حداقل یه لایک که میتونی بکنی
من از بچگی ارزو داشتم یکی مطلبمو لایک کنه
یعنی میشه؟ :-(


  
  

به نظر من یکی از چندش آور ترین برنامه های عید،روبوسیه :دی
والا
اونایی که موافقن لایک کنن!!!


  
  

گفتم غم تو دارم

گفتا گمشو کثافت

گفتم که مال من شو

گفتا با این قیافت؟

گفتم زمهرورزان رسم وفا بیاموز

گفتا وفا رو ول کن چنده حقوق پایه ت؟!

گفتم که پول ندارم اما پر از شعورم

گفتا شعور نداری بی پول بی نزاکت...

گفتم مگر چه کردم گفتا که خواستگاری

گفتم مگر که جرم است گفتا بی مایه آری!


  
  

بی تو بودن کارمن نیست
تادلت نرفته برگرد
ماکه راهمون یکی بود
چراجاده ماروگم کرد
بغض توباگریه ی من
باشکست وانمیشه
تاتودستامونگیری
گم شدن پیدانمیشه
جاده هاروباخیالم
رج بزن پای پیاده
فکرتنهابودن ما
واسه هردومون زیاده
خودموپشت سرتو
توی این جاده کشیدم
ردتونمی گرفتم
به خودم نمی رسیدم
توکنارمن یه کوهی
من کنارتویه دریا
ماروباهم آرزوکن
باتومن تمام دنیا


  
  

عاشق ومجنونت شدم ناخونده مهمونت شدم


کلی پریشونت

شدم امابازم نیومدی.

قهوهی فنجونت شدم شمع توشمع دونت


شدم خاک توگلدونت

شدم امابازم نیومدی.

ابرزمستونت شدم رسوای هیرونت شدم چیک


چیک

ناودونت شدم امابازم نیومدی.

آفتاب وبارونت شدم اشکهای قلبونت شدم


عطرگلاب دونت

شدم اما بازم نیومدی.


  
  
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ آنقدر رشیدی که تنت افتاده اطراف تنت پیرهنت افتاده یک ظرف عسل داشت لبت فکر کنم با سنگ زبس که زدنت افتاده از بس به سر و صورت تو سنگ زدند خدشه به عقیق یمنت افتاده سر در بدنت بود که پامال شدی پس دست تو نیست گردنت افتاده برگرد حسین زود حسین برگردانش در خیمه عروس حسنت افتاده